نوروز96

می بینی چقدر رایحه  نوروز از هر سو به مشام می رسد و عطر دل انگیز ارتباط انسان با طبیعت  در همه کوههای بلند و دامنه های سرسبز اوریاد پیچیده؟ می دانی سنت قشنگ چیدن (نوروز گلی ) همراه صلوات و اهدای آن به بزرگترها و یا نگهداری آن در میان اوراق قرآن کریم ، چه پیامی دارد؟  در فرهنگ ما اوریادی ها ، این سنت بیان در هم تنیدگی دو سوی حقیقت یعنی عالم تکوین و عالم تشریع است . طبیعت که گل نوروز سمبل آن است با قانون هستی که قرآن نماد آن می باشد ، یک جا بهم  می رسند، و آن نکته جایی جز فهم  انسان به کمال رسیده نیست . ما وقتی نوروزی هستیم که رابطه دو دسته از نشانه ها یعنی آیه های قرآن  و نوروزگلی ها و پدیده های طبیعی  را بدانیم . این روز ، روز نویی برای ما خواهد بود . همیشه و در همه جا نوروزی باشیم و تقدیس طبیعت و قرآن را شعار خود قرار دهیم . تقدیم به همه هم وطنان عزیز و با جان برابرم

همایش ماه نشان در امتداد فرهنگ

دوستان فرهیخته ایرانی، زنجانی، ماه نشانی ،اوریادی :

می بینید پس از سده ها ، نسیم خود آگاهی و میل به کشف خود و فهم اسرار خودی این روزها چگونه با اعلان برگزاری همایش "ماه نشان در امتداد فرهنگ "، وزیدن گرفته و برای همه ما فرصتی فراهم ساخته است تا با بهره گیری از این فرصت زرین، به داشته های گسترده میراث فرهنگی خود برگردیم و در باره سرزمینی  بیندیشیم که توانسته است چه در دوره اسلامی و چه در ادوار باستانی ایران زمین ، یکی از بالاترین سهم ها را در تعامل با اقوام و ملیتها و اقلیت های گوناگون داشته باشد. این رسوبات و روابط کهن ، ناخواسته ظرفیت عظیم  و موثر تاریخی و تمدنی را برای این خطه از خاک وطن رقم زده  و توانایی های این بخش از سرزمینهای نیاکانمان را برای حل تعارض ها و تضادهای خود به بالاترین سطح ارتقا داده است . ما لازم است ضمن قدر دانی از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ماه نشان ، با بهره گیری از این مجال، به معرفی  لایه های فرهنگی ماه نشان و اوریاد و نیز معرفی بازی ها ، نوشاک ، خوراک، پوشاک و سنتهای ارجمند منطقه ، بپردازیم و در نشر دست آوردهای تاریخی و رجال آن کوتاهی نکنیم. وعده دیدار ما 17 اسفند ماه نشان با دستان پر و قلبی سرشار از امیدها ، مهربانی ها و توانایی ها.

راه های بازرگانی پری در دهه های گذشته

پری از نقطه نظر تجاری در دهه های گذشته درتمام منطقه، مرکزیت داشت و کسبه ی آن آدم های فعال و مورد اعتماد اهالی اوریاد بودند.

 پیش از اینکه حمل و نقل به وسیله ی ماشین رواج پیدا کند، کاروان های شتر این امر را به عهده داشتند. هر شتر پا به سن گذاشته ای قادر بود یک و نیم خروار یعنی 450 کیلو بار حمل کند و گاهی کاروان هایی مرکب از سیصد شتر به وجود می آمد. هر شتر بین 250 تا 600 تومان به پول رایج آن زمان ارزش داشت. افراد متمول هر کدام چند شتر در کاروان داشتند و به ازای هر خروار بار از پری به زنجان 35 تومان به عنوان کرایه دریافت می کردند.

کاروان ها بیشتر شب هنگام حرکت می کردند و روزها به استراحت می پرداختند. گاهی ساربان «دوچی» ، شب به خواب می رفت و از پشت شتر به زمین می غلتید.

کاروان به طور متوسط روزانه شش فرسخ(36 کیلومتر) راه می پیمود و میان پری تا زنجان چهار منزل راه بود و طی چهار روز این مسافت طی می شد. منازل چنین بودند:

1- پری- حصار

2- حصار- مهروان

3- مهروان- اسبناخ

4- اسبناخ- زنجان

در هر منزل کارونسرایی بود. روزهای زمستان و بهار، بارها داخل کاروانسرا و فصول دیگر خارج از کاروانسرا از روی شتران برداشته شده و به زمین گذاشته می شد. عمده ی این بارها از زنجان قند و چای، پارچه، خرما و شیرینی جات بود و از پری قورت، روغن، پشم، جو، گندم، کرشنه، نخود چوبک و ماش.

هر کاروانی را شتر نری هدایت می کرد و این شتر هیچگاه از راه بیرون نمی شد. گاهی دوچی به خواب می رفت و نر، کاروان را به سوی مقصد می رساند.

شتر بوقور(دوکوهانه)، با اروانه را جمع کرده و نرمایه به عمل می آمد. لوک را با اروانه جمع کرده و لوک تولید می شد و از جفت شدن نر و مایه با هم بلخی به عمل می آمد. نوزاد شتر را کوشک می گفتند. شتر یک ساله(قسرامق)، دو ساله(ایکی یاشار) و سه ساله(اوچ سندی) و سه ساله کامل را(دایلاق) می گفتند. شتر از چهار سال به بعد زیر بار می رفت و دوه خوانده می شد.

بیشتر دوه چی های آن زمان از ایل مغان بودند. مشهد یوسف شهبازی پسر مشهدی سیف الدین و مشهدی ارکناز، ساکن نوروز آباد از دوه چی های مشهور آن دوره بود.

کاروان هایی که کار تجاری می کردند و چرخه ی اقتصاد سنتی پری، اوریاد، زنجان و آذربایجان را می چرخاندند، یکجا ثابت نمی ماندند و با جابجایی بی وقفه ی خود راه ها، سنت ها، آدم ها و فرهنگ ها را شناسایی می کردند و اخبار مردمان را به یکدیگر انتقال می دادند. گاهی هم در دل شب یا روزهای پایان ناپذیر، دشت ها و راه های پرپیچ و خم و ناهموار، اشعار و بیاتی هایی را زیر لب زمزمه می کردند:

دولریم بزنیبدر الوانا

گدین دین قاباقداکی سروانا

من اولیرم فانی دنیا قال ایندی

*      *       *

خراب قالسین مال درنین دوزینی

سووق آلدی ساری نرین گوزینی

نامرد قارداش نازلی یاری آل ایندی

من اولیرم فانی دنیا قال ایندی

*      *       *

دولرم اردبیلدن دوزلدی

دولی وردی مخمر چولدان سوزیلدی

اوندا بیلدیم الیم یاردان اوزیلدی

ساری نرم سربانلاریم دویری

*     *      *

کولک وردی یولاریمی باغلادی

نامرد قارداش قولاریمی باغلادی

اوندا بیلدیم ساری نریم آغلادی

ساری نریم سربانلاریم دوریری

پری هم اکنون از راه آسفالت برخوردار است. در سال 1385 محور پری به ماهنشان آسفالت شد. این راه تا زنجان امتداد یافت و مسافت آن 160 کیلومتر است. و راه دوم پری را به جاده تبریز وصل می کند. این راه 15 کیلومتر از راه اول به زنجان نزدیکتر است.

مثنوی جدید

با سلام

عزیز هموطن سلام مرا از این راه دور ، از خراسان پذیرا باشید . خرداد ماه  همراه تنی چند از فامیل وهم به کمک آنها ؛ سری به علم کندی زدیم و شش ساعت در دامنه های سرسبز آن گشتیم وساعتی در کنار چشمه  نشستیم ومن ایمانی ترنم  کردم . دریغم آمد که به شکرانه زیارت این طبیعت زنده ؛ شما را به سیر وسفر در این خطه از خاک وطن فرا نخوانم . ما این همه زیبایی را چگونه می توانیم درکنار خود تحمل کنیم و از خود بی خود نشویم و چون سیمرغی  پر وبال نیاراییم ؟ و به قصد دیدار قاف، کمر همت نبندیم ؟ آیا زمان آن فرا نرسیده است که از خود بیخود شویم ؟ آیا هنوز هم فریادهای آهنگین عشق را از همه پهن دشت حیات نمی شنویم که ما را به خود می خواند؟ خوب بنگرید؛ محبوب ازلی در جای جای اوریاد حضور دارد  و ما را به خود فرا می خواند. هم اوست که مارا با تاریخ نیاکان مان آشنا می کند و ما اگر گوش جان به جان جانان بسپاریم ، صدای او را از همه جا خواهیم شنید. همه کوهها ما را فریاد می زنند : ای فرزندان آدم فرصت ها را از دست ندهید .

تماس با وبلاگ

سلام

بسیاری از عزیزان پس از مراجعه به این وبلاگ کوشیده اند با این جانب تماس بگیرند و هیچ راه تماسی نیافته اند.ضمن اعتذار یادآور می شوم هریک از عزیزان که مایل به تماس باشند؛ با  ایمیل وهمراه ذیل می توانند با این وبلاگ در تماس باشند:

jalali_fh@yahoo.com

همراه:09155010815

مزارسيد بابا

  مزار«سید بابا»: مزار سيد بابا واقع در عربشاه از توابع تكاب –آذربايجان غربي مرحوم حاج سید محمد کاظم حسینی مشهور به سید بابا) 1279 هـ. ق/ 1240 هـ. ش - 1333 هـ. ق/ 1294 هـ. ش( فرزند  سید حسین بن سيد كمال الدين بن سيد زين العابدين، بن سيد كاظم خان است . سيد كاظم خان روستاي سيد كندي واقع در نزديكي تاتشلاقي را تاسيس كرد .سيد بابا با چهارنسل از فرزندان سيد نظرعلي است وايشان براساس شجره اي كه در بيستم ذيقعده 1305هجري قمري به دست ميرزا احمد خلف آخوند ملا عين الله  مشمپايي كه از روي نسخه اي كهن تر رو نويسي شده است با فاصله  33 نسل از فرزندان امام موسي كاظم است. مرحوم سيد بابااز نفوذ فوق العاده ای بین مردم برخوردار بود. خانه ی او به عنوان«بست» و«اجاق» شناخته می شد و افراد بی پناه یا مخالفین دولت یا رنج کشیدگان از دست ارباب ها به خانه ی او پناه می بردند، کوچ نشینان و ایلات به هنگام ییلاق و قشلاق بارهای اضافی خود را به خانه ی او می سپردند. مرحوم سید بابا، عموزاده مرحوم آیت الله حاج سید محمود حسینی مشمپایی مشهور به«آقابابا» متوفی 1340 هـ. ق در مشمپاازنواحي ماه نشان زنجان است كه ازديرباز بقعه اي برفراز قبر ايشان بنا شده است .نام مرحوم آيت الله سيد محمود وپدرش آيت الله سيد احمد وفرزندش مرحوم سيد احمد حسيني در كتاب فهرست مشاهير علماي زنجان در شمار مشاهيرعلماي زنجان بازتاب يافته است.[1]   نفوذ روحانی مرحوم سید بابا که به دعوت مردم پری از مشامپا واقع در حاشیه ی قزل ئوزن به پری مهاجرت كرد، در اندک مدتی از منطقه ی اوریاد فراتر رفت. همه روزه عده ی زیادی از ماه نشان، هشترود، چهاراویماق، مغان، ایلجاف و افشار و همه ی ایلات ناحیه ی مراغه به اجاق او می آمدند.او مثل یک نقیب بلند پایه، در میان مردم نفوذ داشت و مردم خمس مال خود را در اختیار ایشان می گذاشتند. او با حمایت مالی مردم در بیشتر آبادی های ناحیه ی اوریاد آثاری از قبیل مسجد، حمام و پل ساخت، از آن جمله می توان به حمام و مسجد پری، مسجد سید کندی، حمام تاتشلاقی و نیز علم کندی اشاره کرد. حاج سید بابا حمام پری را در 1314 هـ. ق یعنی ده سال پیش از انقلاب مشروطیت و در 35 سالگی بنا نهاد. او در ساختن مسجد پری که زمین آن را حیدر قلی خان وقف کرده بود، از همه ی ساکنان پری کمک گرفت. یکی از خدمات مهم ایشان اقدام به ساختن پل رودخانه ی قزل ئوزن(سپید رود) نزدیک مشامپا است که به دليل مرگ زودرس سید بابا ناتمام ماند. مقداری از پایه های این پل در غایله آذربایجان به وسیله حزب توده به توپ بسته شد تا امکان استفاده ازانها نباشد، بقایای این پل عظیم هنوز سینه بر امواج خروشان قزل ئوزن می ساید. اعلامیه ای در 14 ربیع الاول 1325 هـ. ق همزمان با دوره ی استبداد صغیر از سوی سيد بابا صادر شده است . اين اعلاميه نشانگر نفوذ او میان توده ها و حمایت و جانبداری ایشان از مستضعفین و افراد بی بضاعت و موضع گیری او را در برابر«دیوانیان» و«خوانین» می باشد. سید بابا هر چند خود به مسایل دینی مردم رسیدگی می کرد، ولی جهت بالا بردن سطح فرهنگ دینی مردم، آيت الله ملاعبدالواسع زنجاني را که از علمای تحصیل کرده ی نجف بود، به پری دعوت کرد. ملاعبدالواسع چندین سال در پری به ارشاد مردم پرداخت. حاج سید بابا انسانی قوی بنیه و چهارشانه بود و«سرداری» می پوشید و «قرشاق» به کمر می بست و کلاه بر سر می گذاشت و محاسن خود را کوتاه اصلاح می کرد ، ضمن مهرباني، پر صلابت بود و در گرفتاری های مردم با جان و مال شرکت می کرد. چیزی را که داشت از مردم دریغ نمی داشت، در قحطی دوره ی احمدشاه در سال 1296-1298شمسي هر من گندم به 16 ریال رسید و مردم نادار از روستاها بویژه منطقه گروس بیجار به پری سرازیر شدند، افراد مستمند جلوی در خانه ی او صف می کشیدند، به دستور سید روزی چند طبق نان پخت می شد و در اختیار آنها گذاشته می شد.از کرامات او داستان هاي زيادي بر سر زبان هااست و مردم به جد او سوگند یاد می کنند .   حاج سید بابا هنگام رفتن به تبریز برای مداوا ، در خانه ی مرحوم حاج ابراهیم خان در«عرب شاه» از نواحی تکاب، سال 1333 هـ. ق/ 1394 هـ. ش فوت کرد و همانجا بر فراز تپه ای مشرف بر چمن زارهای وسیع و بر دامنه کوه های مرتفع گورگو، قیته و قره داغ دفن شد. قبر سید در عربشاه به تدریج به زیارت گاهی تبدیل شد و امروزه ترک و کرد و شیعه و سنی به زیارت مزارش می روند و از روح پاکش مدد می طلبند. سید بابا دوبار ازدواج کرد از همسر اولش«زینت» مشهور به«آغاباجی» که اهل«چروک» و فرزند کربلاآقامعلی و کربلاگوزل بود، دو دختر داشت، صدیقه که روز 15 تیر 1283 هـ. ش در قره آقاج چشم به جهان گشود و در سال 1351 هـ. ق/ 1310 هـ. ش فوت کرد و«فضه» مشهور به«فضه خانم»(1293- 1321 هـ. ش) از زنان نامدار ناحیه اوریاد بود كه با مرحوم آيت الله سيد احمد حسيني ازدواج . همسر دوم حاج سید بابا بلقیس نام داشت. سید کبری، سید صغری و سید نسا خانم دختران ایشان بوده اند. از مرحوم حاج سید بابا فرزند ذکورنداشت. [1] -علامه شيخ موسي زنجاني، الفهرست لمشاهير علماي زنجان ،به اهتمام حجت الاسلام سيد حسين جعفري زنجاني، انتشارات آل عبا، قم 1380هجري شمسي/24و157

خاندان صولتی و کورانلو

حیدر خان میر پنج مشهور به صولت السلطنه دارای پنج فرزند بودند:

1.سیف الله خان صولت السلطنه. او و برادرش امیر خان ( فتح الله خان امیر جنگ) صولت السطنه، در نهضت مشروطه از مجاهدین این حرکت ملی شمرده می شدند. ایشان دوستی نزدیکی با باقر خان داشتند و حتی فردی قصد ترور باقر خان را در خانه اش داشت که توسط نیروهای سیف الله خان صولت السلطنه خنثی شد. همسر سیف الله خان «خان زاده خانم» از ایل شاهسون بود.

کوچکترین برادر سیف الله خان، یعنی حاج غلامعلی کورانلی، شخصی ادیب و مومن و اهل فرهنگ و اندیشه بود. عزاداری های ایشان در «ذاکر کندی»، «تخت علیا» و«تخت سفلی» معروف و مورد توجه همه بود.خانه ای هم در زعفرانیه تهران داشت. همسر حاج غلامعلی کورانلو رفعت الدوله نام داشت که از شاهزادگان قاجار بود. و پدر همسرش سردار عظیم السلطنه والی افشار، والی ارومیه بود. فرزندانش رضا خان، آخرین رییس ایل کورانلو، محمد، یدالله، عبدالله، گوهر تاج، طلعت، آذر و دکتر جعفر بودند که بجز رضا خان و عبد الله خان، همه فوت کرده اند. رضا خان ساکن فرانسه است و عبدالله خان ساکن هلند. رضا خان توانست با توجه به هوش فراوان و جایگاه مردمی خود، خدمات قابل توجهی را در هشترود، از جمله تاسیس درمانگاه و کشیدن راه، انجام دهد. ایشان همچنین توانست خدمات انسان دوستانه زیادی به هم وطنان خود ارائه دهد.

سیف الله خان، یک نوبت از حاج قهرمان خان خاکپور دعوت کرده بود ایشان به پری آمد. در پری او روستاهای بیانلو، خندقلو، میانه و لعل دوشور را به قهرمان خان دربرابر دریافت بیست هزار تومان واگذار کرد. در این دیدار حاج قهرمان خان با چهار سواره آمده بود و از سیف لشکر کاملا فرمان برداری داشت. پس از این معامله، قهرمان خان به افشار و مرحوم سیف لشکر به آغ داش چاراویماق بازگشتند.

بعد ها در حدود سال 1344شمسی مرحوم پدرم خانه اربابی حاج قهرمان خان را در پری خریداری کرد و من یک بار شاهد حضور مرحوم قهرمان خان در خانه پدری در پری بودم. پدر به منظور بزرگداشت ایشان مهمانان زیادی را دعوت کرده بود. ما چند سالی در این خانه که بسیار بزرگ و زیبا بود و اتاق های زیاد و دو باغچه بزرگ داشت، زندگی می کردیم. شبهای تابستان من همراه داییم میر اکبر حسینی در ایوان یا بالکن بخش دیگری از خانه می خوابیدیم. من هرگز صدای دلنشین و رمز آلود پری چایی را که تمام شب شنیده می شد،فراموش نمی کنم .

در میان معمرین ما مشهور بود که شاهی خانم دختر جعفر قلی خان و مادر سیف الله خان، خواهر ماهی خانم، همسر مرحوم حاج سلیمان پریلویی جد اعلای نویسنده بود، به همین دلیل مرحوم بوک آقا خان صولتی هر از چند گاهی با چهل سواره به منظور دیدار با خاله خود به پری می آمد و گاهی نیز ایشان را یک ماه یا دو ماهی نزد خود می برد. و همین امر سبب همکاری نزدیک عمویم مشهد علی جلالی با ایشان به عنوان منشی و فرد مورد اعتمادشان شده بود.

فرزندان سیف الله خان.

الف.بوک آقا خان صولتی : (متوفی1348هجری شمسی، قم) .ایشان منشا آبادانی «آغ بلاغ کورانلو» و «چاراویماق» بود. با این حال مقر خود را «ارض خوران» کنار «قالا چای خیر آباد» قرار داده بود، ایشان با «امیر زاده خانم» دختر فتح الله خان صولت السلطنه، ازدواج کرد. و دخترش معصومه خانم نتیجه این ازدواج است، که امروزه همراه همسر خود رضا کورانلو _ از نمایندگان دوره بیست و سوم مجلس پیش از انقلاب و فرزند حاج غلامعلی کورانلو، در اروپا زندگی می کنند. فتح الله خان صولت السلطنه بعد از فوت همسر اولشان با افسر خانم ازدواج کردند که ساکن تبریز بود و دختری داشت بنام قمر خانم مولوی. قمر خانم حدود بیست سال پیش فوت کرد. ایشان چهار فرزند دارند بنام منیژه، وجیهه (ساکن آلمان)، رحیله و عبدالله . فرزندان آنها در تهران و تبریز و آلمان و آمریکا هستند.

شرکت در مبارزه علیه حزب توده:

بوک آقا خان و پسر عمویش حاج غلامعلی خان کورانلو ( شجاع لشکر) با توجه به رویدادی که حزب توده برای آذربایجان پیش آورد و از آن تعبیر به غائله آذربایجان می شود، و جایگاه اجتماعی که به عنون سران ایل کورانلو داشتند، برای دفاع از تمامیت ارضی وطن، خانواده خود را همانند برخی دیگر از خویشاوندان خود به تهران انتقال داد تا مبارزه علیه توده ای ها را بتواند به صورت جدی تر و بدون واهمه از امنیت آنها،دنبال کند.

در زمان اشغال آذربایجان این تنها بوک آقا خان نبود که با توده ای ها جنگ می کرد، بلکه ایل همسر ایشان یعنی ایل کورانلو به صورت بسیار جدی با اشغالگران روس به مبارزه برخواست و بوک آقا خان صولتی نیز به پشتیبانی از آنها و از سلطان محمود خان ذوالفقاری که هدایت این قیام را در استان زنجان به عهده داشت، در جنگ شرکت کرد. آنها توانستند نیروهای پارتیزانی تشکیل دهند و مدت چهار سال به سختی با عناصر وابسته به حزت توده و روسیه مبارزه کنند. در این جنگ حتی خانم ها نیز در روستاها اسلحه برداشتند و به جنگ پرداختند. تا این که یک شب طی چند دقیقه 156 نفر از ایل کورانلو توسط روسها و توده ای ها قتل عام شدند. تنها کسانی که در این بخش از جریان تاریخی مهم و دفاع از وطن، توانستند به دریافت مدال شجاعت از محمد رضا، شاه جوان شدند، غلامعلی خان کورانلو و سلطان محمود خان ذوالفقاری بودند.

مرحوم صولتی حدود سال 1347یک سال پیش از درگذشت، در حالی که یکی از نزدیکانش او را همراهی می کرد، به قصد زیارت به مشهد آمده بود. مرحوم پدرم حاج شیخ محمود جلالی با توجه به نسبتی که با ایشان داشت، او را برای نهار به خانه دعوت کرد، پدر با احترام بسیار زیاد از ایشان پذیرایی نمود. در این دیدار مرحوم صولتی حال خوشی نداشت و با اندوه از مصادره اموالش توسط شاه در جریان تقسم اراضی سخن می گفت. و بیشتر اوقات سخنان ایشان از شدت اندوه نیمه تمام رها می شد.

من چند سال پیش از تاریخ فوق نیز بوک آقا خان را در روستای پری مرکز اوریاد، واقع در استان زنجان، دیده بودم. بوک آقاخان در آن روز بسیار که پیراهن سیاه پوشیده بود، خوش بنیه و قبراق به نظر می رسید، طبق سنتی که داشت همه ساله روز عاشورا از مقر خود «ارض خوران» برای عرض تسلیت شهادت امام حسن علیه السلام به پری می آمد و هیات عزاداری پری نیز تا راه «لعل دوشور» به استقبال ایشان می رفتند. هیات عزاداری ایشان بسیار منظم و با ساز و کار ویژه وشکوهمند بود. و توجه همه را به شدت ارادت ایشان به خاندان عترت و طهارت جلب می کرد.

از یاد داشتهای موجود در یک نسخه خطی برجای مانده از مرحوم حاج سید احمد حسینی پدر مادرم حاج خانم فاطمه حسینی که نزدم هست و آن را مرحوم حاج شکوفه خانم در مشهد در اختیارم گذاشت، به دست می آید که پدر بزرگم مرحوم حاج سید احمد در ایام محرم و رمضان برای سخنرانی در حسینیه ایشان واقع در ارض خوران حضور می یافته است. من این نکته را بجز یاد داشتی که در آن کتاب آمده، از زبان مادرم نیز مکرر شنیده بودم.

در ایام کودکی نسبت به محبتی که از ناحیه امیر زاده خانم، همسر اول مرحوم بوک آقا خان صولتی، نسبت به مادر و در تکریم از سیادت ایشان و به عنوان نوه مشترک مرحوم سید بابا( حاج سید محمد کاظم حسینی) و آقا بابا(آیت الله سید محمود حسینی)صورت می کرفت، من از مادرم زیاد توصیف امیرزاده خانم را می شنیدم.

ب. حبیب الله خان: وی در لندن فوت کرد و زهره و شهلا و عبدالرضا فرزندان او هستند که در سویس و آمریکا زندگی می کنند.

ج. ایرج خان که همسرش از خانواده حمیدیه های مراغه بود.

د. محمد حسین خان، همسر ایشان از خانواده مقدم مراغه ای ها بود.

ه. عطاء الله خان: دو تن از فرزندان عطاء الله خان انور و نرگس هستند که در آمریکا زندگی می کنند و برادران آن دو یعنی ایرج خان و غلامحسین خان سالهاست که فوت کرده اند.

2.امیر خان صولت السطنه، فرزند دیگر حیدر خان میر پنج، امیرخان( فتح الله خان امیر جنگ)است. وی با عزت الدوله ازدواج کرد و امیرزاده خانم فرزند مشترک آن دو است . امیرخان چنان که اشاره شد، همراه برادر خود سیف الله خان، در نهضت مشروطه از مجاهدین این حرکت ملی شمرده می شدند. امیرخان در این نهضت به شهادت رسید.

3.سالار. ایشان فرزند دیگر حیدرخان میرپنج است. ما از ایشان اطلاعات کافی در اختیار نداریم.

4.لطفعلی ضرغام. ایشان نیز از فرزندان حیدر خان میر پنج است. فرزندان وی بهروز خان و محمد علی خان هر دو تحصیل کرده اطریش بودند و فرزندانشان در آمریکا و اطریش زندگی می کنند. کامران پسر بهروز خان می باشد که پزشک موفقی است.

5.اقدس السلطنه.ایشان تنها دختر حیدر خان میر پنج است. وی با حسین مقدم مراغه ای ازدواج کرد ولی مدت اندکی پس از ازدواج درگذشت. مادرش خانزاده خانم در جهیزیه ایشان هدایایی چون شمشیر مرصع و برخی از کادوهای ناصرالدین شاه را قرار داده بود. این آثار هنوز در بازماندگان این خاندان وجود دارند.

لازم به یاد آوری است که این نوشته را اندکی بر اساس خاطرات شخصی، و نقل قول از مرحوم حاج عبدالله سلیمانی و برخی از اسناد برجای مانده از مرحوم مشهد علی جلالی و بیشتر با مساعدت برخی از عزیزان دیگر تدوین کرده ام. امید است اقوام و خویشان و هم شهری های عزیزم مرا در تکمیل آن کمک کنند تا بتوانم صورت کاملتر این نوشته را در کتاب تک نامه پری که هم اکنون در چهار صد صفحه آماده نشر است، منتشر کنم.