خاندان صولتی و کورانلو
حیدر خان میر پنج مشهور به صولت السلطنه دارای پنج فرزند بودند:
1.سیف الله خان صولت السلطنه. او و برادرش امیر خان ( فتح الله خان امیر جنگ) صولت السطنه، در نهضت مشروطه از مجاهدین این حرکت ملی شمرده می شدند. ایشان دوستی نزدیکی با باقر خان داشتند و حتی فردی قصد ترور باقر خان را در خانه اش داشت که توسط نیروهای سیف الله خان صولت السلطنه خنثی شد. همسر سیف الله خان «خان زاده خانم» از ایل شاهسون بود.
کوچکترین برادر سیف الله خان، یعنی حاج غلامعلی کورانلی، شخصی ادیب و مومن و اهل فرهنگ و اندیشه بود. عزاداری های ایشان در «ذاکر کندی»، «تخت علیا» و«تخت سفلی» معروف و مورد توجه همه بود.خانه ای هم در زعفرانیه تهران داشت. همسر حاج غلامعلی کورانلو رفعت الدوله نام داشت که از شاهزادگان قاجار بود. و پدر همسرش سردار عظیم السلطنه والی افشار، والی ارومیه بود. فرزندانش رضا خان، آخرین رییس ایل کورانلو، محمد، یدالله، عبدالله، گوهر تاج، طلعت، آذر و دکتر جعفر بودند که بجز رضا خان و عبد الله خان، همه فوت کرده اند. رضا خان ساکن فرانسه است و عبدالله خان ساکن هلند. رضا خان توانست با توجه به هوش فراوان و جایگاه مردمی خود، خدمات قابل توجهی را در هشترود، از جمله تاسیس درمانگاه و کشیدن راه، انجام دهد. ایشان همچنین توانست خدمات انسان دوستانه زیادی به هم وطنان خود ارائه دهد.
سیف الله خان، یک نوبت از حاج قهرمان خان خاکپور دعوت کرده بود ایشان به پری آمد. در پری او روستاهای بیانلو، خندقلو، میانه و لعل دوشور را به قهرمان خان دربرابر دریافت بیست هزار تومان واگذار کرد. در این دیدار حاج قهرمان خان با چهار سواره آمده بود و از سیف لشکر کاملا فرمان برداری داشت. پس از این معامله، قهرمان خان به افشار و مرحوم سیف لشکر به آغ داش چاراویماق بازگشتند.
بعد ها در حدود سال 1344شمسی مرحوم پدرم خانه اربابی حاج قهرمان خان را در پری خریداری کرد و من یک بار شاهد حضور مرحوم قهرمان خان در خانه پدری در پری بودم. پدر به منظور بزرگداشت ایشان مهمانان زیادی را دعوت کرده بود. ما چند سالی در این خانه که بسیار بزرگ و زیبا بود و اتاق های زیاد و دو باغچه بزرگ داشت، زندگی می کردیم. شبهای تابستان من همراه داییم میر اکبر حسینی در ایوان یا بالکن بخش دیگری از خانه می خوابیدیم. من هرگز صدای دلنشین و رمز آلود پری چایی را که تمام شب شنیده می شد،فراموش نمی کنم .
در میان معمرین ما مشهور بود که شاهی خانم دختر جعفر قلی خان و مادر سیف الله خان، خواهر ماهی خانم، همسر مرحوم حاج سلیمان پریلویی جد اعلای نویسنده بود، به همین دلیل مرحوم بوک آقا خان صولتی هر از چند گاهی با چهل سواره به منظور دیدار با خاله خود به پری می آمد و گاهی نیز ایشان را یک ماه یا دو ماهی نزد خود می برد. و همین امر سبب همکاری نزدیک عمویم مشهد علی جلالی با ایشان به عنوان منشی و فرد مورد اعتمادشان شده بود.
فرزندان سیف الله خان.
الف.بوک آقا خان صولتی : (متوفی1348هجری شمسی، قم) .ایشان منشا آبادانی «آغ بلاغ کورانلو» و «چاراویماق» بود. با این حال مقر خود را «ارض خوران» کنار «قالا چای خیر آباد» قرار داده بود، ایشان با «امیر زاده خانم» دختر فتح الله خان صولت السلطنه، ازدواج کرد. و دخترش معصومه خانم نتیجه این ازدواج است، که امروزه همراه همسر خود رضا کورانلو _ از نمایندگان دوره بیست و سوم مجلس پیش از انقلاب و فرزند حاج غلامعلی کورانلو، در اروپا زندگی می کنند. فتح الله خان صولت السلطنه بعد از فوت همسر اولشان با افسر خانم ازدواج کردند که ساکن تبریز بود و دختری داشت بنام قمر خانم مولوی. قمر خانم حدود بیست سال پیش فوت کرد. ایشان چهار فرزند دارند بنام منیژه، وجیهه (ساکن آلمان)، رحیله و عبدالله . فرزندان آنها در تهران و تبریز و آلمان و آمریکا هستند.
شرکت در مبارزه علیه حزب توده:
بوک آقا خان و پسر عمویش حاج غلامعلی خان کورانلو ( شجاع لشکر) با توجه به رویدادی که حزب توده برای آذربایجان پیش آورد و از آن تعبیر به غائله آذربایجان می شود، و جایگاه اجتماعی که به عنون سران ایل کورانلو داشتند، برای دفاع از تمامیت ارضی وطن، خانواده خود را همانند برخی دیگر از خویشاوندان خود به تهران انتقال داد تا مبارزه علیه توده ای ها را بتواند به صورت جدی تر و بدون واهمه از امنیت آنها،دنبال کند.
در زمان اشغال آذربایجان این تنها بوک آقا خان نبود که با توده ای ها جنگ می کرد، بلکه ایل همسر ایشان یعنی ایل کورانلو به صورت بسیار جدی با اشغالگران روس به مبارزه برخواست و بوک آقا خان صولتی نیز به پشتیبانی از آنها و از سلطان محمود خان ذوالفقاری که هدایت این قیام را در استان زنجان به عهده داشت، در جنگ شرکت کرد. آنها توانستند نیروهای پارتیزانی تشکیل دهند و مدت چهار سال به سختی با عناصر وابسته به حزت توده و روسیه مبارزه کنند. در این جنگ حتی خانم ها نیز در روستاها اسلحه برداشتند و به جنگ پرداختند. تا این که یک شب طی چند دقیقه 156 نفر از ایل کورانلو توسط روسها و توده ای ها قتل عام شدند. تنها کسانی که در این بخش از جریان تاریخی مهم و دفاع از وطن، توانستند به دریافت مدال شجاعت از محمد رضا، شاه جوان شدند، غلامعلی خان کورانلو و سلطان محمود خان ذوالفقاری بودند.
مرحوم صولتی حدود سال 1347یک سال پیش از درگذشت، در حالی که یکی از نزدیکانش او را همراهی می کرد، به قصد زیارت به مشهد آمده بود. مرحوم پدرم حاج شیخ محمود جلالی با توجه به نسبتی که با ایشان داشت، او را برای نهار به خانه دعوت کرد، پدر با احترام بسیار زیاد از ایشان پذیرایی نمود. در این دیدار مرحوم صولتی حال خوشی نداشت و با اندوه از مصادره اموالش توسط شاه در جریان تقسم اراضی سخن می گفت. و بیشتر اوقات سخنان ایشان از شدت اندوه نیمه تمام رها می شد.
من چند سال پیش از تاریخ فوق نیز بوک آقا خان را در روستای پری مرکز اوریاد، واقع در استان زنجان، دیده بودم. بوک آقاخان در آن روز بسیار که پیراهن سیاه پوشیده بود، خوش بنیه و قبراق به نظر می رسید، طبق سنتی که داشت همه ساله روز عاشورا از مقر خود «ارض خوران» برای عرض تسلیت شهادت امام حسن علیه السلام به پری می آمد و هیات عزاداری پری نیز تا راه «لعل دوشور» به استقبال ایشان می رفتند. هیات عزاداری ایشان بسیار منظم و با ساز و کار ویژه وشکوهمند بود. و توجه همه را به شدت ارادت ایشان به خاندان عترت و طهارت جلب می کرد.
از یاد داشتهای موجود در یک نسخه خطی برجای مانده از مرحوم حاج سید احمد حسینی پدر مادرم حاج خانم فاطمه حسینی که نزدم هست و آن را مرحوم حاج شکوفه خانم در مشهد در اختیارم گذاشت، به دست می آید که پدر بزرگم مرحوم حاج سید احمد در ایام محرم و رمضان برای سخنرانی در حسینیه ایشان واقع در ارض خوران حضور می یافته است. من این نکته را بجز یاد داشتی که در آن کتاب آمده، از زبان مادرم نیز مکرر شنیده بودم.
در ایام کودکی نسبت به محبتی که از ناحیه امیر زاده خانم، همسر اول مرحوم بوک آقا خان صولتی، نسبت به مادر و در تکریم از سیادت ایشان و به عنوان نوه مشترک مرحوم سید بابا( حاج سید محمد کاظم حسینی) و آقا بابا(آیت الله سید محمود حسینی)صورت می کرفت، من از مادرم زیاد توصیف امیرزاده خانم را می شنیدم.
ب. حبیب الله خان: وی در لندن فوت کرد و زهره و شهلا و عبدالرضا فرزندان او هستند که در سویس و آمریکا زندگی می کنند.
ج. ایرج خان که همسرش از خانواده حمیدیه های مراغه بود.
د. محمد حسین خان، همسر ایشان از خانواده مقدم مراغه ای ها بود.
ه. عطاء الله خان: دو تن از فرزندان عطاء الله خان انور و نرگس هستند که در آمریکا زندگی می کنند و برادران آن دو یعنی ایرج خان و غلامحسین خان سالهاست که فوت کرده اند.
2.امیر خان صولت السطنه، فرزند دیگر حیدر خان میر پنج، امیرخان( فتح الله خان امیر جنگ)است. وی با عزت الدوله ازدواج کرد و امیرزاده خانم فرزند مشترک آن دو است . امیرخان چنان که اشاره شد، همراه برادر خود سیف الله خان، در نهضت مشروطه از مجاهدین این حرکت ملی شمرده می شدند. امیرخان در این نهضت به شهادت رسید.
3.سالار. ایشان فرزند دیگر حیدرخان میرپنج است. ما از ایشان اطلاعات کافی در اختیار نداریم.
4.لطفعلی ضرغام. ایشان نیز از فرزندان حیدر خان میر پنج است. فرزندان وی بهروز خان و محمد علی خان هر دو تحصیل کرده اطریش بودند و فرزندانشان در آمریکا و اطریش زندگی می کنند. کامران پسر بهروز خان می باشد که پزشک موفقی است.
5.اقدس السلطنه.ایشان تنها دختر حیدر خان میر پنج است. وی با حسین مقدم مراغه ای ازدواج کرد ولی مدت اندکی پس از ازدواج درگذشت. مادرش خانزاده خانم در جهیزیه ایشان هدایایی چون شمشیر مرصع و برخی از کادوهای ناصرالدین شاه را قرار داده بود. این آثار هنوز در بازماندگان این خاندان وجود دارند.
لازم به یاد آوری است که این نوشته را اندکی بر اساس خاطرات شخصی، و نقل قول از مرحوم حاج عبدالله سلیمانی و برخی از اسناد برجای مانده از مرحوم مشهد علی جلالی و بیشتر با مساعدت برخی از عزیزان دیگر تدوین کرده ام. امید است اقوام و خویشان و هم شهری های عزیزم مرا در تکمیل آن کمک کنند تا بتوانم صورت کاملتر این نوشته را در کتاب تک نامه پری که هم اکنون در چهار صد صفحه آماده نشر است، منتشر کنم.
اين كه در صد سينه پيچد يك نفس