پارادوکس وحدت و کثرت .
بهار مظهر کثرت است. ظهور انبوهی از گلها، علفها، بارش بی شمار قطرات باران، چشمه ها، نغمه ها، نواها و...فهم درست بهار و کثرت بی حد وحصرآن، به نگاه توحیدی نیاز دارد، درنقطه مقابل فهم توحیدی هم به پذیرش کثرت. پس نه کسانی که تنها در وحدت می مانندو کثرت را بر نمی تابند، به توحید می رسند، و نه کسانی که در کثرت می مانند و قدرت انتقال از کثرت به وحدت را ندارند، از راز و رمز کثرت سر در می آورند. ما بدون این دو فهم کلان نگر از حکمت کثرت و وحدت بهره نخواهیم برد. کاربرد این فهم البته تنها در حوزه حیات مادی نیست، بلکه کاربرد آن در همه قلمروهای مهم جامعه، طبیعت، نفس و تاریخ؛ جریان دارد. براین اساس تحمل قومیت ها گوناگون که در سراسر سرزمین مادری خود ایران شاهد آن هستیم، و فراز و فرود تاریخمان، و تنوع آرمانها و خواهش ها و آمال و کثرت موجود در نظام طبیعت که در بهار رخ می نماید، همه به همین فهم نیازمند است. این فهم ارتباط دانشها و طبقه بندی آنها را امکان پذیر می کند. در واقع فهم توحیدی یعنی عبور از کثرت به وحدت و از وحدت به کثرت، کلان ترین سرمایه معنوی و حکمی یک انسان معنویت گرا که در راه سلوک و معنی وری گام ودر فراخنای هستی گام بر می دارد، شمرده می شود. بهار مجلی برای برخورداری از این فهم است. این فهم می تواند هر روز ما را بهاری کند. ارتباط اقوام ایرانی را امکانپذیر و پرتو روشنی به ترایخ گذشته ما می اندازد.
تقدیم به همه فرزندان راستین بهار.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۷ ساعت 18:52 توسط غلامرضا جلالی
|
اين كه در صد سينه پيچد يك نفس